به گزارش سینماپرس، متوسطترین آثار سینمای دفاع مقدس، از بهترین فیلمهای سینمای اجتماعی، در شرایط کنونی، دارای مزیتهای ویژه سینماییتری هستند. مزیتهایی که عمق نگاه تماشاگر، به واسطه تجلی شهامت، به یک حماسه بزرگ متصل میشود.
فیلمهای اجتماعینمای سینمای ایران، تماشاگر را وصل به رویدادهای اجتماعی ثقیل میکند که ده سال دیگر با تغییر مناسبات اجتماعی، حتی در دایره تحلیل، نمیگنجند. مثال قابل اعتنا، فیلمهای دخترپسری دوره اصلاحات هستند که در لانگ شات بهم رسیدند، دست در دست هم و چشم در چشم، در افق گم میشدند و پس از زمان بسیار کمی، از فیلمهای خانوادگی دولت دهم و یازدهم سر برون آوردند و عمدتا یکی از زوجین، قصد خیانت، طلاق یا مهاجرت را داشت.
اما فیلمی مثل افق به کارگردانی زنده یاد «رسول ملاقلیپور» یا «عملیات کرکوک» جمال شورجه، کماکان میتوانند احساسات عمیق ملی– میهنی را در مردم زنده و مخاطبان سینمایی را سرگرم کنند. چنین فیلمهایی هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرند. با چنین آثاری میتوان مفهوم شهامت ملی را در مردم ایران زنده نگاه داشت، مثل همان کاری که کریستوفر نولان در فیلم دانکرک انجام میدهد و سعی میکند، شهامت خفته را در چهارچوب یک قصه جنگی در مردم انگلستان بیدار کند. در حالی سینمای اجتماعی کنونی ایران، شهامت گریز است.
فیلم «اشنوگل» یکی از آثار سینمایی خاص دفاع مقدس است، با اینکه جریان اصلی سینما (مافیای پخش) سعی میکند، نادیدهاش بگیرد و کمترین سالن و زمان نمایش را در اختیار دارد، اما اثر قابل اعتنایی است که در خیل آثار بیمسئله خود را به تماشاگر تحمیل میکند.
«اشنوگل»با وسواس ساخته شده و به شکل طبیعی، مثل هر اثر هنری، دارای اشکالاتی است. اما این اشکالات ریشه در دیدگاه تهیه کنندهاش دارد. هر دو کارگردان با نهایت تلاش و وسواس، از یک فیلمنامه کاملا تلویزیونی به سبک و سیاق ابراهیم اصغری، یک اثر سینمایی قرص و محکم ساختهاند.
اگر اشکالی در فیلم وجود دارد، به دیدگاههای تالیفی تهیهکننده باز میگردد و البته در متن فیلم کاملا مشخص است که دو کارگردان جسور، سعی کردهاند، با نوعی رندی تکنیکی، ساختار تالیفی و همواره کلیشهای تهیهکننده را دور بزنند.
هر اثری که در مقام تهیه کننده به ابراهیم اصغری واگذار شده، به همین نقصان کیفیت پایین سینمایی دچار است و در میان آثار اصغری، اشنوگل یک استثنا محسوب میشود. با این وجود کیفیت حضور بازیگران، رحیم نوروزی، کاوه سماک باشی، برزو ارجمند و تلاش تکنیکال دو کارگردان فیلم، علی سلیمانی و هادی حاجتمند را نمیتوان به حساب ابراهیم اصغری نوشت.
«اشنوگل» را اگر ابراهیم اصغری تهیه نمیکرد و ماموریت تولید فیلم را تهیهکننده حرفهایتری بر عهده میگرفت، قطعا حاصل اثر زیباتر و خوش ساختتر میشد. اما آنچه که فیلم را جذاب و اثر را از کارنامه یکنواخت اصغری در تولید جدا میکند، تلاش دو کارگردان با اراده و خلاق فیلم اشنوگل است. کاملا مشخص است که دو کارگردان از سناریوی نخست تهیهکننده، جسورانه عبور کردهاند و فیلم خودشان را ساختهاند.
اگر سینمای دفاع مقدس قرار است که آثار ارزشمندتری را تهیه کند، قطعا نیاز به تهیهکنندگان حرفهای و سازمان حرفهایتری دارد. در اشنوگل خواهیم فهمید، استعداد دو فیلمساز جوان فیلم اولی اشنوگل و عوامل سازنده، خیلی جلوتر از تالیفات سابق و بی مسئله تهیه کننده است.
در فیلم «اشنوگل» کاملا مشخص است که کارگردانی مبتنی بر ریتم، فاصله چندین هزار کیلومتری با فیلمنامه اولیه این اثر دارد و با ارزیابی ساختار کلی درخواهیم یافت که دو کارگردان محترم فیلم، از بندهای مضمونی و همیشه کلیشهای احتمالا تحمیلی، جسورانه عبور کردهاند.
اگر در این مجال درباره تهیهکننده انتقاداتی طرح شده، صرفا به این دلیل است که ساختار کلی اشنوگل، ارتباطی به آثار موخر تهیهکننده ندارد. به غیر از دو فیلم «مردی از جنس بلور» و «مردی شبیه باران» که به درستی از یک محدوده اجتماعی به رویدادهای دفاع مقدس متصل میشوند؛ شب حورا، به کبودی یاس، شور شیرین، و حتی نیمکت (فلورا سام) ضعیفترین آثاری هستند که ابراهیم اصغری در کارنامهاش ثبت کرده است.
شوری در اشنوگل وجود دارد که به یقین برآمده از دیدگاه تالیفی اصغری نیست، این شور متصل به نگاه هر دو کارگردان است که از یک فیلمنامه تلویزیونی، فیلمی در قواره سینما ساختهاند.
دو کارگردان، باتلاشی صادقانه از فیلمنامه تخت و شعاری «اشنوگل»، رمز و رازی پر تعلیق و سینمایی ایجاد کردهاند. در اغلب آثار ابراهیم اصغری این رمز و راز وجود ندارد. آثار دفاع مقدسی اصغری، خالی از رمز و راز، درباره دوران پر شگفتی دفاع مقدس هستند. دو کارگردان اشنوگل با یک ریسک بزرگ، با خلاقیتی فراتر از توانایی کارگردانهای فیلم اولی، از همان ابتدای فیلم، از خود خلاقیتی نشان میدهند که ربطی به محدوده نگرشی تهیه کننده ندارد.
شهامت (رحیم نوروزی) زمانی که وارد قصه میشود با جامپهای متعدد روایی مولفان (منظور دو کارگردان)، یک تعلیق توام با سرگردانی فرمی را ایجاد میکنند و از ارائه قصه خطی پرهیز میکنند. «اشنوگل» از ابتدا تبدیل به یک درام معمایی میشود و کششی خاص برای تماشاگر ایجاد میکند. مولفان چندین شخصیت و چند قصه موازی را تواما دنبال میکنند، به صورتی که لویک (قهرمان مسیحی) در فیلم، با اینکه لحظات کوتاهی جلوی دوربین حضور دارد، اما تبدیل به شخصیتی عمیق و تاثیر گذار می شود.
زمانی که قصه حفر تونل مطرح میشود، زوایای روایت در ابتدای فیلم دائما تغییر میکند، این شگردها در کارگردانی با مرامنامه تالیفی اصغری، کاملا در تعارض است. چنین کارگردانی منحصر به فردی، در چهارچوب روایت، استعداد کارگردانهای فیلم را از متن اثر به تماشاگر تحمیل میکند. قطعا هر فیلم جنگی قبل از نیاز به یک فیلمنامه منسجم، نیاز به کارگردانی تکنیکال و جسورانه دارد.
آنچه که جاذبه ایجاد میکند این است که تنوع بصری، یک فیلمنامه ساده را تبدیل به اثری کرده که مخاطب برای کشف رازی بزرگ، یک هزارتوی پیچیده را طی میکند. نقطه قوت فیلم هم این است که متن اثر پیچیدهنمایی نمیکند و خیلی ساده سعی میکند، مخاطب از این هزارتوی پیچیده بیرون بیاورد.
تقابل شهامت و وحید (بروز ارجمند) تقابلی انسانی فوق العاده جذابی است. دو بازیگر یک نمایش تئاتری اصیل را کاملا سینمایی کردهاند. از جدال همایش راست و دروغ در بازجوییهای اولیه، خط اصلی درام با پیش فرضهای معمایی پیش میرود و همین ترفند نمایشی سبب میشود، فلاش بکهای حماسی به دوران دفاع جذاب باشند.
در فیلم اشنوگل، اصالت یک حماسه را به صورت فردی و جمعی تجربه میکنیم. فیلم از کلی گویی و شعار پرهیز میکند و و با تمپو و تم، حساب شدهای حماسه فردی یونس (کاوه سماک باشی) را به نمایش میگذارد. حماسه فردی یونس با جزئیات در نحوه کارگردانی به نقطه ثقل روایت تبدیل میشود و در مرحله بعدی، حماسه جمعی بدون اشارات گل درشت و یک سنتز منطقی دراماتیک ارائه میشود. به همین دلیل زمانی که پلاک لویک را در محل دفن جمعی شهدا پیدا میکنند، مخاطب با دیدن یک صحنه و یک پلاک، با عطف به چند دیالوگ کوتاه، نوعی برانگیختگی و شورملی را در میان تصاویر فیلم کشف میکند که تصاویر موصوف، حسی عمیق را برمیانگیزند.
البته در بازگویی یک قصه جنگی و حماسی، سازندگان هیچگاه قصه معمایی خود را رها نمیکنند، چون تم و تمپوی فیلم بر اساس یک روایت معمایی بنا شده است.
یکی از عیوب بزرگ آثار با مضمون دفاع مقدس گل درشت نمایی است، سازندگان چنان، وجه انسانی رزمندگان را تصویر کردهاند که صحنه شهادت کاراکتری مثل ماشاالله، (یکی از شخصیتهای فرعی) کسی که مشغول حفر تونل است، شعاری و حتی کلیشهای نیست.
در واقع شخصیتها در هر ثانیه، در مقابل دوربین هدایت و کارگردانی شدهاند و به همین دلیل باید موفقیت فیلم اشنوگل را سهم نبوغ دو کارگردان اثر، رحیم نوروزی، بروز ارجمند و کاوه سماک باشی دانست. بازیگرانی که میتوانند یک تنه بار یک فیلم را به دوش بکشند. سکانداران اثر، نبوغی خاص از خود را در ساخت فیلم دفاع مقدسی نشان دادهاند و تلاقی نبوغ دو کارگردان پشت دوربین و تلاش سه بازیگر اصلی، کاملا به ثمر نشسته است.
*ایمان هادی
ارسال نظر